
آیرتون سنا
12
آیرتون سنا دا سیلوا یا ایرتون سنا (به انگلیسی Ayrton Senna)، اسطوره اتومبیلرانی و قهرمان سه دور فرمول یک، در روز 21 ماه مارس 1960، در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمد و هیچوقت نیاز نداشت که برای پول مسابقه دهد. همه چیز وقتی شروع شد که پدرش در سن چهار سالگیاش برای او یک ماشین کارتینگ خرید.
ایرتون سنا ، نامی که برای همیشه در یادها میماند. شخصی که هیچوقت کسی را در حد خودش در هیچ مسابقهای ندید و به قول موری واکر، گزارشگر افسانهای فرمول یک:
” آیرتون سنا به واقع فکر می کرد که یک حق خدادادی برای بردن دارد”.
دوران کارتینگ و شروع دوران حرفه ای
او در سن سیزده سالگی برای اولین بار با ماشین کارتینگش مسابقه داد و در همان مسابقه اول به پیروزی رسید. هشت سال بعد، او به مسابقات خودروهای تک سرنشین در بریتانیا رفت و در طول سه سال، توانست 5 قهرمانی را به دست بیاورد.
در همان دوران، او از همسر جوان خودش جدا شد و همینطور از پا در جای پدر گذاشتن در تجارت خانوادگی منصرف شد و تمرکز خودش را کاملا روی مسابقات فرمول یک قرار داد.
سنا برای اولین بار توانست با تیم تولمن در سال 1984 به مسابقات فرمول یک ورود پیدا کند. او در مسابقه موناکو (مسابقه ای که او توانست در دوران حضورش در فرمول یک به 6 پیروزی برسد) توانست در شرایطی که با بارش شدید باران همراه بود، در رتبه دوم قرار بگیرد که نوید آن را میداد که او در این ورزش روزی به جایگاههای ارزشمندی خواهد رسید.
با توجه به اینکه تیم تولمن آنقدر مجهز نبود که بتواند پاسخگوی استعداد و جاه طلبی سنا باشد، سنا در سال 1985 به تیم لوتوس رفت و در سه فصل، توانست 16 بار پول پوزیشن را کسب کند (سنا رکورد ثبت 65 پول پوزیشن را در اختیار دارد) و در 6 مسابقه نیز به پیروزی برسد.
پس از آن که او متوجه شد که حتی لوتوس هم برای او کافی نیست، دریافت که سریعترین راه برای رسیدن به اهدافش را فقط مکلارن میبیند و باید به این تیم برود. در سال 1988، سنا به مکلارن رفت و برای شش فصل در آنجا حضور داشت و توانست 35 پیروزی و سه قهرمانی جهان را به دست بیاورد.
در سال 1988، تیم مکلارن-هوندا موفق به کسب 15 پیروزی از 16 مسابقه شد و سنا با کسب هشت پیروزی، همتیمی خودش الن پراست را که هفت پیروزی بدست آورده بود، شکست داد تا برای اولین بار به مقام قهرمانی جهان برسد. این دو نفر که دو اسطوره این ورزش هستند رابطه خوبی باهم نداشتند و در سال 1989، پراست با خارج کردن سنا از روند مسابقه در شیکین سوزوکا توانست به مقام قهرمانی جهان رانندگان برسد.
در سال 1990، سنا در پیچ اول سوزوکا انتقام سال گذشته را از پراستی که سوار برا فراری بود گرفت و او را از مسابقه خارج کرد تا بتواند دومین مقام قهرمانی جهان خودش را به دست بیاورد.
سومین مقام قهرمانی جهان رانندگان سنا نیز در سال 1991، با توجه به تلاشهای خستگی ناپذیر سنا برای هرچه بیشتر بهتر شدن به دست آمد. برخی از بهترین مسابقات وی در آخرین سال حضورش در مکلارن بودند که پس از آن، به تیم ویلیامز رفت و تقدیری تلخ در سال 1994 به سراغش آمد.
آیرتون سنا و مایکل شوماخر
او مانند مردی تسخیر شده رانندگی می کرد. جاه طلبی بی حد و مرز وی انتقادهای زیادی را بر انگیخته بود و در بین منتقدین، میتوان نام آلن پراست را دید که سنا را متهم کرده بود به این که به پیروزی بیشتر از زندگی کردن اهمیت میدهد.
وقتی که سنا آشکار کرد که فردی مذهبی است، پراست و دیگر افراد گفتند که او یک فرد دیوانه است که فکر میکند خدا کمک راننده وی میباشد. مارتین براندل در وصف او گفته بود:
سنا یک نابغه است، من نبوغ را در سمت درست ناهماهنگی تعریف میکنم. او آنقدر پیشرفت کرده که به نقطهای رسیده است که تقریبا از مرز محدودیتها عبور میکند. تصمیماتش با ریسک بالایی همراه است.
حتی خود سنا هم گهگاهی اعتراف میکرد که بیش از اندازه فشار میآورد؛ مانند مرحله تعیین خط گرندپری موناکو 1988 که او به مرز ناشناختهها رفت.
او در حالی که روی جایگاه تعیین خط بود، باز هم سریعتر و سریعتر داشت میراند و بالاخره با ثبت زمانی بیش از 2 ثانیه نسبت به همتیمی خودش در خودرویی مشابه، یعنی آلن پراست در مکلارن، تاریخ ساز شد.
آیرتون در این مورد گفته بود:
ناگهان، باعث ترسم شده بود. به این خاطر که من متوجه شدم که دیگر در خارج از حد و مرز فهم خودم هستم. من به آرامی به پیت بازگشتم و دیگر در آن روز به بیرون (به پیست) باز نگشتم. برای من این کاوش فوق العاده است. من هر دفعه فشار میآورم و چیز بیشتری را پیدا میکنم؛ دوباره و دوباره(فشار می آورم و پیدا می کنم). اما یک تناقضی وجود دارد.
درست در لحظهای که سریعترین فرد میشوید، شما شدیدا در حالت ضعف و ناپایداری قرار میگیرید. به این خاطر که این برتری، در کسری از ثانیه میتواند از دست برود؛ همه چیزی که به دست آوردید. این دو دلیل، باعث درک عمیق و عمیقتر خودتان میشود.
آیرتون سنا فقط در دنیای ورزش محبوب نبود بلکه کارهای خیریه زیادی را نیز انجام داده است. او عاشق کودکان بود و میلیونها دلار از سرمایه شخصی خودش را صرف انجام کارهای خیریه و ساختن آیندهای بهتر برای افراد کم بضاعت در برزیل نمود (وقتی که او از دنیا رفت، این مبالغ اهدا شده 400 میلیون دلار تخمین زده میشد). در اوایل سال 1994، او در مورد آینده خودش گفت:
من میخواهم تا سر حد ممکن زندگی کنم نمیخواهم که ناتمام زندگی کنم و از بیماری و جراحت رنج ببرم. اگر یک روزی تصادفی داشته باشم که در نهایت به قیمت زندگی من تمام شود، امیدوارم که این اتفاق در همان لحظه بیفتد(در همان لحظه جان دهم).
مرگ آیرتون سنا بالاخره در روز اول ماه می سال 1994، در گرندپری سن مارینو رخ داد؛ او پیشتاز مسابقه بود که خودروی ویلیامزش، بدون هیچ توجیهی، از پیست ایمولا خارج شد و به دیواره پیست در پیچ تامبورلو برخورد کرد. میلیونها نفر این صحنه را از تلویزیون دیدند.
جهان در غم و اندوه درگذشت وی فرو رفته بود و اعضای بهت زده جامعه فرمول یک، به مراسم خاکسپاری وی در سائو پائولو آمدند.
بین رانندههایی که تابوت او را اسکورت میکردند، آلن پراست نیز دیده میشد و فرانک ویلیامز هم که در مراسم حضور داشت، در مورد سنا بیان کرد:
آیرتون یک فرد عادی نبود. او در واقع در خارج از خودرو نسبت به داخل خودرو، یک فرد بزرگتری بود.
قاضی نتیجه گرفت که در حالی که ستون فرمان به احتمال زیاد خراب شده بود اما هیچ دلیلی برای اثبات اینکه سهل انگاری از طرف تیم باعث این امر شده بود پیدا نشد. در تاریخ 16 دسامبر سال 1997 تیم ویلیامز، هد و نیوی از اتهامات تبرئه شدند.
همچنین برگزار کننده مسابقه، مدیر پیست و مدیر مسابقه رولند برینسورید نیز تبرئه شدند. وکیل این تیم در راستای این حکم اعلام کرد:
من فکر می کنم که آنها خیلی خوشحال خواهند بود از اینکه این مرحله از فرایند با موفقیت برایشان به اتمام رسیده است.
فرانک و سه نفر از تیم مسابقه ای ویلیامز به طور کامل تبرئه شده بودند ولی هنوز دادرسان این پرونده به دنبال حکم یک سال محرومیت هد و نیوی بودند.
چندی بعد این شاسی را به طور کل از بین بردند. امید می رفت که اینجا دیگر پایان کار باشد ولی در ماه ژانویه سال 2003، دیوان عالی ایتالیا یک بار دیگر پرونده رو باز کرد و از لفظ “خطاهای مادی” در فرایند اصلی استفاده کرد. در ماه می 2005، 11 سال پس از مرگ آیرتون سنا، نیوی به طور کامل تبرئه شد.
از طرف دیگر، پاتریک هد به خاطر ستون فرمان خراب شده، مقصر شناخته شد ولی این پرونده دیگر شامل قانون محدودیت زمانی ایتالیا شده بود.(روال حداکثر زمان ارسال حکم یک مسئله در قانون ایتالیا به میزان 7 سال و 6 ماه می باشد). نتیجه گیری نهایی در سال 2007 منتشر شد که شامل:
تصادف به خاطر خرابی ستون فرمان اتفاق افتاد. این خرابی به خاطر طراحی بد و اجرای بد بروزرسانی و دستکاری ها صورت گرفت. مسئولیت این خرابی نیز بر شانه های پاتریک هد می باشد. مجازات (طبق قانون محدودیت زمانی) امکانپذیر نیست.
در سال 2010، مستند زندگی آیرتون سنا با کارگردانی آصف کاپادیا ساخته شد و این مستند همچنین برنده ۲ جایزه جشنواره فیلم بفتا شد.